سال اول زندگی، بچه به جز گریه و صداهایی كه پدر و مادر به زور میخواهند ثابت كنند معنی خاصی دارد، روش ارتباطی دیگری نمیشناسد. چند سال بعدی هم والدین با شیرین زبانی كودك و اینكه او هر بار چه كلمه جدیدی را یاد گرفته است، سرگرمند، اما بعد از این مدت بعضی از پدر و مادرها دنبال سرگرمی دیگری میروند و آن این است كه به كودكشان زبان دیگری یاد بدهند. به همین دلیل در خیلی از مهمانیها بچههایی را میتوان دید كه به اصرار والدین برای عمو یا خالهشان غلط یا درست از یك تا 10 را به انگلیسی میشمرند یا اپل میگویند و اورنج را نشان میدهند. اما از ابتدای دهه 90 با مطرح شدن موضوع دهكده جهانی و زبان بینالمللی و البته نتیجه تحقیقات بعضی دانشمندان آموزش زبان دوم رنگ و بوی جدیتری به خود گرفته است. تحقیقات نشان داده بچههایی كه زبان دوم یاد میگیرند، هوش اجتماعی بالاتری دارند.
نقش والدین در آموزش زبان
آموزش زبان باید توسط یك متخصص و بر اساس سیستم مناسب باشد. ساعات و جلسات آموزش زبان دوم و نحوه به كارگیری آن كاملا حساب شده است به همین دلیل والدین ناآشنا به این امر ممكن است نتوانند مربیهای خوبی برای آموزش زبان به كودكشان باشند. اما آنها میتوانند با تشویق كودك به یادگیری و حمایت از او، علاقه كودك را به فراگیری زبان و فرهنگ دیگر بیشتر كنند. به كودكتان نشان بدهید توانایی او در صحبت كردن به زبان دیگر، برایتان ارزشمند است و با او همراهی كنید. سعی كنید كودكتان را به جشنها یا مراسمی كه در مورد فرهنگها و زبانهای دیگر است ببرید یا با مشورت معلمش، كتابها و فیلمهایی به زبانی كه در حال یادگیری است در اختیارش قرار دهید. اگر خودتان هم به آن زبان آشنایید، برایش به آن زبان كتاب بخوانید اما سعی كنید كلمات را به صورت صحیح تلفظ كنید. در بقیه مواد درسی با كودكتان كار كنید تا كودك با خیال راحتتری به یادگیری زبان بپردازد و مشكلی در زمینههای دیگر نداشته باشد.
زبان دوم از چه سنی؟
كارشناسان آموزش كودك و زبانشناسان معتقدند كودكانی كه قبل از دوره نوجوانی به یادگیری زبان دوم بپردازند بهتر میتوانند در زمینه تلفظ كلمات به طور صحیح و نزدیك به صاحبان اصلی زبان عمل كنند. زبانشناسان این موضوع را به تغییرات فیزیولوژیكی مربوط میدانند كه در مغز كودكان در سنین نوجوانی رخ میدهد. تفاوت هجاها و آواها در زبانهای مختلف كه باعث تفاوت لهجهها میشود در كودكانی كه زبان را قبل از شكلگیری بخشهای مربوطه در مغز یاد گرفتهاند كمتر به چشم میآید. به همین دلیل بهترین سن آموزش زبان به كودك، قبل از 10 سالگی و زمانی است كه كودك هنوز در زبان مادری خود هم پیشرفت چندانی نداشته است. البته این مسئله به هیچ وجه كودك را از یادگیری زبان مادری بازنمیدارد بلكه به پیشرفت آن هم كمك خواهد كرد. بعضی از والدین نگران این نكته هستند كه یاد دادن زبان دوم در سنین كم ممكن است باعث شود كودك زبان مادری خود را فراموش كند یا اینكه در یادگیری زبان مادری و ادبیات آن دچار مشكل شود. در حالیكه زبانشناسان خلاف این باور را دارند. آنها معتقدند یادگیری زبان دوم به دلیل به كارگیری ذهن كودك در استفاده از ترجمهها و معانی كلمات و ساختار جملات میتواند باعث شود زبان مادری خود را هم بار دیگر بیاموزد و آن را در كنار زبان دوم یاد بگیرد. توجه كودك به یك زبان جدید میتواند باعث توجه او به ساختارهای زبان و جملهبندیها شود. چیزی كه ممكن بود تا آن زمان به آن چندان توجهی نشان داده نشود.
بهترین روش هایه اموزش زبان به كودك
برای آموزش زبان دوم به كودك، 3 روش اصلی وجود دارد كه اغلب موسسات و سیستمهای آموزش از یكی از این 3 روش استفاده میكنند. به كارگیری هركدام از این روشها به سن كودك، سیستم تربیتی كودك و نگاه والدین به مسئله یادگیری زبان بستگی دارد. كودك در بعضی از این روشها سریعتر زبان دیگری را یاد میگیرد و در بعضی از روشها آزادی بیشتری برای انتخاب یادگیری دارد.
روش غرقه سازی: در این مدل از یادگیری كودك كاملا در محیطی با زبان دیگر قرار میگیرد. در مهدهای كودك دوزبانه مربیها با زبان دوم كه هدف یادگیری است صحبت میكنند و در مدرسه هم بچهها حداقل نیمی از اوقات خود را در طول روز به یادگیری زبان دوم میپردازند. در روش غرقهسازی كامل كه البته در مدارس معدودی اجرا میشود كودك همه مواد درسی مانند ریاضی، علوم و تاریخ را به زبان دوم فرا میگیرد. در این روش یادگیری زبان در واقع زبان دوم به جای اینكه موضوعی برای یادگیری باشد خود وسیلهای برای آموزش مواد درسی دیگر است و كودك ناخودآگاه مجبور به یادگیری این زبان میشود. بچههایی كه با این روش زبان یاد میگیرند در صحبت كردن زبان دوم با لهجه صحیح و به طور كامل، موفقترند و به سطوح بالاتری از یادگیری زبان میرسند. اگرچه ممكن است در ابتدا، یادگیری در بعضی از مواد درسی، بچهها به اندازهای كه آن درسها را به زبان مادری خود یاد میگیرند موفق نباشند اما به تدریج و با پیشرفتشان در یادگیری زبان دوم، این مشكل هم برطرف میشود.
روش آموزش زبان خارجی در مدارس ابتدایی: در این روش به جای اینكه زبان دوم در پایه راهنمایی به كودك آموزش داده شود، در همان سالهای ابتدایی و همراه با دیگر درسها به طور مقدماتی به كودك یاد داده میشود. در این روش زبان دوم به عنوان یك سوژه یادگیری به كودك معرفی میشود و به طور معمول 3 تا 5 جلسه در هفته كودك زمان صرف یادگیری این زبان میكند. میزان موفقیت این روش كمی كمتر از روش قبلی است اما كودكانی كه در این سن یادگیری زبان را شروع میكنند نسبت به كودكانی كه در سالهای بعد برای اولین بار زبان دوم را یاد میگیرند، پیشرفت بیشتری خواهند داشت. ارائه زبان دوم در سالهای اولیه تحصیلی كه كودك شوق برای یادگیری دارد باعث بالا رفتن سرعت یادگیری میشود. بسته به تلاش و میزان زمانی كه صرف آموزش این زبان به كودك میشود ممكن است در آینده كودك بتواند به خوبی و با فصاحت به زبان دوم حرف بزند.
روش اكتشاف در زبان دوم: در این روش سن كودك كمی بالاتر است و این روش بیشتر از آنكه آموزش زبان باشد در واقع نوعی تقویت شناخت كودك است. در این روش فرهنگ و زبان دوم به عنوان یك مفهوم به كودك ارائه میشود. برای كودك در مورد فرهنگ و زبانهای مختلف صحبت میشود و ممكن است بیش از یك زبان به كودك ارائه شود تا كودك در یادگیری زبان دوم حق انتخاب داشته باشد. در مراحل بالاتر این روش، ساختارهای زبان دوم هم به كودك آموزش داده میشود اما بیشتر از آنكه تاكید بر فصیح صحبت كردن این زبان باشد، هدف آشنایی و ارائه اطلاعات در مورد فرهنگ جامعهای است كه به آن زبان سخن میگویند. اگر جلسات آموزش بیشتر از 2 یا 3 بار در هفته باشد ممكن است توانایی كودك در صحبت به زبان دوم هم بیشتر شود اما والدین نباید انتظار داشته باشند كودك در این روش یادگیری بتواند بعدها به طور فصیح و با لهجه مناسب به زبان دوم حرف بزند. این روش یادگیری بیشتر مورد علاقه والدینی است كه فكر میكنند آموزش زبان دوم ممكن است باعث فشار بر كودك شود. اگرچه این روش میتواند زمینه یادگیری زبان در سالهای بعدی باشد و سرعت یادگیری زبان در فرد را در سالهای بعدی زندگی افزایش دهد.